جدول جو
جدول جو

معنی تغافل کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تغافل کردن
(رَبْ بُ رُ نَ نِ تَ)
بقصد بی خبری کردن. بی اعتنایی کردن. غفلت کردن. بی التفاتی کردن. تغافل ساختن. تغافل ورزیدن: تغافل کردن به هیچ وجه روی ندارد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 552).
گر امروز چون وی تغافل کنی
به فردات امروز تو دی کنی.
ناصرخسرو.
دیدی از دورم و دانسته تغافل کردی
خوب کردی که ترا خوب تماشا کردم.
ابراهیم شوکتی (از آنندراج).
کی تغافل می تواند عاشق بیتاب کرد
چون توان با تشنگی قطع نظر از آب کرد.
کلیم (ایضاً).
مکن تغافل از این بیشتر که ترسم خلق
گمان برند که این بنده بی خداوند است.
(یادداشت مرحوم دهخدا).
و رجوع به تغافل و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تغافل کردن
غفلت ورزیدن، غافل ماندن، چشم پوشی کردن، سستی کردن، اهمال ورزیدن، مسامحه کردن، تسامح کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اغفال کردن
تصویر اغفال کردن
غافل کردن، گول زدن
فرهنگ فارسی عمید
(نِ / نِ فِ کَ دَ)
گول زدن. فریب دادن. اغفال. (ترجمان القرآن جرجانی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غافل کردن
تصویر غافل کردن
فرناساندن گول زدن گول زدن فریب دادن اغفال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغفال کردن
تصویر اغفال کردن
فریفتن کسی را گول زدن، کسی را گول زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تداخل کردن
تصویر تداخل کردن
پژولیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطاول کردن
تصویر تطاول کردن
ظلم و جور و معامله کردن با درشتی و گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
جبران کردن تدارک کردن، عوض دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکافو کردن
تصویر تکافو کردن
بس بودن کافی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناول کردن
تصویر تناول کردن
خوردن و نوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
Reciprocate, Retaliate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تبادل کردن
تصویر تبادل کردن
Trade
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توافق کردن
تصویر توافق کردن
Assent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
ricambiare, vendicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از توافق کردن
تصویر توافق کردن
acconsentire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از توافق کردن
تصویر توافق کردن
consentir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از توافق کردن
تصویر توافق کردن
zgodzić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
retribuir, vingar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تبادل کردن
تصویر تبادل کردن
negociar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از توافق کردن
تصویر توافق کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
回报 , 报复
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تبادل کردن
تصویر تبادل کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
erwidern, sich rächen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
odwzajemniać, mścić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تبادل کردن
تصویر تبادل کردن
handlować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
відповідати взаємністю , мстити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توافق کردن
تصویر توافق کردن
погодитися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تبادل کردن
تصویر تبادل کردن
торгувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توافق کردن
تصویر توافق کردن
zustimmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تبادل کردن
تصویر تبادل کردن
handeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از توافق کردن
تصویر توافق کردن
согласиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
отвечать взаимностью , мстить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تبادل کردن
تصویر تبادل کردن
торговать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تبادل کردن
تصویر تبادل کردن
commerciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی